طب سنتی با ما زندگی می کند، تقریبا در خانه همه ما بیش از پانزده ماده گیاهی به شکل دائم مصرف می شود، از جمله آنها دارچین، زردچوبه، فلفل، قهوه، چای سبز یا سیاه و … می باشد، ما تمام این مواد را به عنوان چاشنی یا دم کردنی می شناسیم و مصرف روزانه مان هستند اما از کی و چگونه زندگی ما با این گیاهان شفا بخش گره خورد و مثلا چگونه قدیمی ترها فهمیدند گل گاو زبان چه مزایایی دارد، سوالی هست که ممکن است در ذهن اکثر ما وجود داشته باشد.
نخستین درمان طبیعی در طب سنتی
اگر مصداق را جمله ابن سینا قرار دهیم (غذای ما دوای و دوای ما غذای ماست)، پس اولین درمان بشر از شناخت چه باید بخورد شروع شد، چرا که اگر به بدن مواد مفید نرسد بیمار می شود و اگر اشتباه هم بخورد دچار مشکل خواهد شد. اما چگونه می دانستند چه چیزی باید مصرف شود؟ در بررسی طب قدیم که امروزه به عناوین مختلفی شناخته می شود به این نکته می رسیم که به طور دقیق تمامی تمدن های باستان که همگی صاحب فرهنگ و معنا شناسی مختص خود بودند پروسه درمان را یک مناسک معنوی می دانستند. طبیبان این اقوام با گشت و گذار و تمرکز بسیار بر روی طبیعت پیرامونی و عملی مراقبه گون مشغول آموختن خواص آنچه باید بخورند شدند. آنها به گونه ای رابطه ای معنوی با دنیای اطراف خود برقرار کردند و دانش خود را مدیون آنچه طبیعت، خدایان یا کائنات به آنها می داد می دانستند. این رابطه عمیق معنوی آنچنان درون آنها ریشه می زد که گویا با تجربه های معنوی خود دست به کشف خواص همه چیز می زدند و همه چیز برایشان منبع الهامی بود. کم کم آنها در می یافتند چه باید بخورند و اولین طبابت ها از اینجا آغاز شد. در تمامی نوشت های قدیمی از جمله دیوار نگارها، نقش برجسته ها و کتیبه ها منزلت و شان بالایی برای طبیبان قائل بودند و گاهی هم ردیف خدایان جایگاهی ازلی ابدی داشتند. این شان از یگانگی و درک درست آنها از طبیعت پیرامونی، به آنها داده شده بود. طبیبان قدیم با آگاهی فراوان خود در علوم متفاوت و کشف علت و معلول هایی که در آدمی و طبیعت دیده بودند توانستند بنیان طبی را ایجاد کنند که بر زیستن به واسطه تعادل بیرون و درون استوار بود و معتقد بودند که اگر از طبیعت خودت خارج شوی دچار نقص می شوی پس تمامی روش های درمانی آنها به واسطه هماهنگی بیمار با طبیعت حاصل می شد، به همین دلیل اولین درمان، تغذیه سالم از طبیعت پاک و سالم بود.
حکیمان قدیم آزمایشگران طبیعت
وقتی که در رابطه با طبیبان قدیم صحبتی می شود یا مطلبی در رابطه آنها می خوانیم چیزی که خود نمایی می کند حیطه گسترده دانش آنها در فلسفه، حکمت، شعر، موسیقی، طب، ستاره شناسی و … است. جورجانی، ابوریحان بیرونی، ابن سینا، هشت طبیب مشهور یونان باستان همه و همه، عالم به دانش هایی در شاخه های فراوانی بودند. بسیاری از آنها مقالات مبسوطی در رابطه با نجوم و ستاره شناسی دارند، فرمول های شیمیایی بسیاری را کشف نموده اند، در ریاضی و هندسه شهره بودند، در صرف و نحو منطق کتاب داشتند و به عوالم هنر آشنا بودند، به همین دلیل لقب حکیم به آنان داده می شد. حکیمان در کنار تمام احوال جستجوگرانه شان ید طولایی در عرصه طبابت داشتند. اما سوال اینجاست که جدای علایق شخصی طبیبان قدیم، آنها به چه دلیلی در تمامی عرصه ها دستی بر آتش داشتند؟ آنچه در کل ما آن را طب سنتی می گویم درقدیم به شکل کل نگری با آن نگاه می شد و این به این معنی است که اگر شخصی برای مشکل صفرا به طبیب مراجعه می کرد طبیب با نگرش و مطالعه احوالات او به دنبال ریشه اصلی بیماری صفرایی او بود نه صرفا درمان خود بیماری صفرا.
برای حکیمان قدیم دلایل این واکنش که منتهی به مرض صفراوی می شد مهم بود. آنها با دانش بسیار خود با چیدن شرح حال بیمار در کنار هم واکاوی روحی و روانی و جسمی از بیمار آغاز می کردند تا مجموعه مشکلات او را درک کنند. مجموعه مشکلاتی که خروجی اش یک بیماری شده بود، این کل نگری لازمه اش درک عمیق از دانش های فراوان بود. به همین دلیل آنها پی در پی در حال تحصیل و آرمایش و آزمون بودند و بعد از درک تمامی معانی مشغول به تدوین نوشته های خود می شدند و در این بین با توجه به آگاهی گسترده نسبت به احوالات آدمی پایه گذار کلی نگری در درمان بیماریها شدند.
نشان مار و جام در طب سنتی
نشان مار و جام قدیمی ترین سند معنا گرایی طب سنتی و طبابت قدیم است. این سند عظیم در همه مکاتب بوده و مراحل آغازین آن هم از ایران باستان و میترائیسم بدعت نهاده شد. مار نماد باروری، زمین، دور کننده اهریمنان و … که نقشش را در نگاشته های ایران باستان در شوش و ایلام و تمدن میان رودان به وفور می بینید این سمبل سپس از ایران به یونان باستان رفت و سمبلی میان تمدنی شد. معنای دو مار یکی نشان شناخت علوم طبیعی و مار دیگر نشان دانش و فضایل معنایی بود. طبیبان قدیم شفا و نبودن بیماری را در گروه پاک شدن معنوی آدمی می دانستند، به همین دلیل هر دو واسطه را در کنار هم قرار می دادند. شاید به زبان ساده بشود گفت دوای زمینی و دوای آسمانی و به همین دلیل در عصر باستان مراسم شکر گذاری و جشن های زیادی برای برداشت محصول و غذا و خوراکی در فصول مختلف به شکرانه این داروی شفای بخش برگزار می شد. جام هم معنای های متفاوتی داشت. ظرفیت بیمار، ظرفیت طبیب و آب پاک و حیات بخش و … اکنون هم نشان جام و مار نماد سازمان جهانی سلامت و پزشکی است.
ریشه طب و خواستگاه اولیه طب سنتی را نمی توان مربوط به اقلیم یا سرزمینی خاص دانست. از زمانی که بشر بر روی زمین بوده این دانش نیز همراه او بود و با تکیه بر مفهوم نماد مار و جام، پیوسته در حال تکامل این دانش بوده است. تبادل دانش میان حکما و فیلسوفان قدیم در تمامی تاریخ دیده می شود و این دانش میان اساتید طب قدیم از شرق به غرب و از غرب به شرق دست به دست می شد. کتاب ها و دست نوشته های چینی و ایرانی به یونان می رفت و از یونان باستان محصول تجربه و کشف طبیبان آنها ترجمه شده به شرق می آمد. بنا به تحقیقات آسان طب به طور مثال تریتا که اولین پزشک اساطیری ایران بود به نقل از داستان های قدیمی به واسطه زرتشت آگاه به دانش هزاران گیاه درمانی شده بود هم ذات و هم ریشه آسکیپلیوس ایزد گونه و نماد پزشکی یونان باستان بود که او هم به واسطه خدایان صاحب دانش طبابت شده بود. این تبادل دانش آرام آرام طب سنتی را با جان مایه طب کل نگر در جهان و تمدن های متفاوت به اشکال گوناگون اما با یک هویت معنایی درونی یکسان شکل داد و آنقدر ریشه دار شد که تا امروز همچنان این درخت بار می دهد و ما از گل گاوزبان به عنوان یک داروی آرام بخش استفاده می کنیم.
منبع: https://asanteb.com
مطالب مرتبط
آخرین مقالات
علت التهاب مغزی + تشخیص و درمان
التهاب مغزی چیست التهاب مغز یا آنسفالیت عموماً به دلیل عفونت ویروسی ایجاد می شود. این بیماری که معمولاً به عنوان «تب مغزی» نیز…